نقد و بررسی کتاب

 برج رادکان: پژوهشی بر وابستگی معماری با نجوم و گاهشماری، پژوهش و نگارش: منوچهر آرین (ضیاء)، مشهد: کتابکدۀ کسری، 1394، 72 صفحه.

امیرمحمد گمینی، پژوهشکدۀ تاریخ علم دانشگاه تهران

منتشر شده در مجلۀ میراث علمی ایران و اسلام، سال چهارم، شمارۀ اول، 1394.

 

یافتن کاربرد نجومی برای بناهای باستانی یکی از انگیزه هایی است که علاقمندان در رشته های باستان شناسی، اسطوره شناسی، تاریخ علم و ... را به سوی خود جذب می کند. در ایران نیز مانند جاهای دیگر دنیا این علاقمندی فقط مختص پژوهشگران دانشگاهی نیست، و افراد هم از خارج فضای آکادمیک دست به انتشار نتیجۀ پژوهش ها و افکار خود در این زمینه می زنند. این افراد با اینکه فداکارانه زحمات بسیاری در این راه متحمل می شوند، معمولاً نتیجۀ آراء خود را به دست داوران متخصص نمی سپارند و با انتشار مستقیم و شخصی آثارشان جامعۀ آکادمیک را دور می زنند. بنابراین طبیعی است که پیش داوری ها و استنتاج های ناروایی وارد کارهایشان شود. این دوستان بزرگوار علاقه ای ندارند در بحث ها و تبادل نظرهای موجود در فضای علمی دانشگاهی وارد شوند و اقبال غیرمتخصصان را دلیل بر صحت آرای خود فرض می کنند. ایشان بدون اینکه زیر نظر یک استاد راهنما کار کرده باشند تا فوت و فن تفکر انتقادی در آن رشته را بیاموزند، عمر گرانمایه را صرف پژوهشهایی می کنند، که البته به تمامی بی ارزش و مغلوط نیست، اما معمولاً فاقد منطق لازم در هر پژوهش علمی است. آثار جناب آقای غیاث آبادی دربارۀ کعبۀ زرتشت و بنای نیمروز و ... نمونه هایی از چنین آثاری هستند که اشتباهات علمی و منطقی موجود در آنها توجه متخصصان را هم به خود جلب کرده است. [1]

کتاب برج رادکان نیز متأسفانه از این قاعده مستثنی نیست. هر چند مرسوم نیست که آثاری از این دست در مجله های پژوهشی نقد و بررسی شوند، اما به واسطۀ درخواست نویسنده از مجلۀ میراث علمی ایران و اسلام، به بررسی محتوای این کتاب می پردازیم. ای کاش نویسندۀ محترم طبق روال پژوهشی مرسوم در تمام دنیا، پیش از انتشار این اثر، آن را به صورت یک مقاله برای داوران این مجله یا مجلات علمی دیگر ارسال می کرد تا پس از داوری و رفع اشکالات آن امکان چاپ پیدا کند. قصد نویسنده در این کتاب آن است که نشان دهد (1) برجی که امروزه در نزدیکی روستای رادکان در استان خراسان موجود است، به دست خواجه نصیر الدین طوسی در سال 660 ه.ق. طراحی و ساخته شده است و (2) این برج ابزاری است در حد «سُدس فخریِ» رصدخانه شهر ری یا مراغه یا سمرقند که با آن نه تنها می توان زمان دقیق اعتدالین و انقلابین را اندازه گیری کرد، بلکه می توان (3) زمان دقیق آغاز هر کدام از ماه های شمسی یا ورود خورشید به هر کدام از برج های دایرةالبروج را تعیین کرد.

شاهد متنی نویسنده برای این ادعاها عبارتی است از کتاب تاریخ حافظ ابرو (متوفی 833 ه.ق.) که پس از ذکر قریه های طوس می نویسد: «قریۀ زادک، خواجه نصیر را آنجا برجی بوده است که دوازده دریچه داشته است، در هر برجی که ماه نو شدی از یک دریچه می نموده است.» [2] نویسنده اصرار دارد که این عبارت دربارۀ قریۀ رادک یا رادکان است و آن نقطه سهواً اضافه شده است. در حالی که «رادکان» خودش مدخلی جدا در کتاب حافظ ابرو دارد و در آنجا هیچ اشاره ای به چنین برج نشده است. [3] از طرف دیگر در این عبارت به صراحت از فعل ماضی بعید استفاده شده است و ظاهراً در زمان حافظ ابرو هم اثری از این برج نبوده است. بنابراین چطور می توان پذیرفت که زادک همان رادک و رادک همان رادکان و برج زادک همین برج رادکان باشد؟

اگر نویسنده محترم اثر خود را به عنوان یک پایان نامه کارشناسی ارشد نوشته بود، استاد راهنما تمام نکات بالا را به وی گوشزد می کرد، اما متأسفانه عدم آموزش آکادمیک باعث اضمحلال قوۀ خود انتقادی نویسنده شده و برای دفاع از منویات خود به هر ریسمان پوسیده ای چنگ زده است. اما با کمال تأسف کار به اینجا ختم نمی شود و نویسنده زحمات بسیاری در راه اثبات ارزش نجومی این بنا متقبل شده است و ماه ها در هوای سرد به اندازه گیری زوایای ورود نور خورشید به داخل بنا و پی گیری مسیر حرکت آن روی دیوار های داخلی آن پرداخته است، که این پیگیری خستگی ناپذیر می تواند الگویی برای بسیاری از دانشجویان و پژوهشگران باشد.

نویسنده برج رادکان را بنایی می داند که می تواند با دقتی در حد یک سُدس فخری لحظات اعتدالین و انقلابین را نشان دهد. سدس فخری ابزاری است که اولین بار خجندی آن را برای تعیین ارتفاع خورشید در لحظۀ ظهر حقیقی ابداع کرد. این ابزار از یک سُدس دایرۀ عظیم مدرج ساخته است که نور خورشید از یک روزنه در مرکز دایره روی آن می افتد، اما برج رادکان مثل هر برج دیگری فاقد درجه بندی است. با این حال نویسنده معتقد است چون این برج دوازده دریچه دارد، نور خورشید از این دریچه ها وارد می شود و روی دیوارهای داخلی آن حرکت می کند و با مشخص کردن محل افتادن نور از این دریچه ها نه تنها می توان لحظات اعتدالین و انقلابین را بلکه آغاز تمام ماه های شمسی را یافت.

یک تأمل ساده نشان می دهد که حرکت پرتوهای داخل شده از پنجره ها و دریچه های تمام ساختمان های دنیا دارای چنین ویژگی ای هستند. پرتو نوری که از پنجره دفتر کار بنده در ساعت 10 صبح اول فروردین ماه وارد می شود، بر همان نقطه ای نمی افتد که ساعت 10 دوم فروردین می افتد و اگر آن نقطه را علامت بگذاریم سال بعد نیز در همان ساعت و همان روز پرتو نور در همان نقطه می افتد. ولی این باعث نمی شود که این ساختمان «رصدخانه» شود. نویسنده با علاقه ای مثال زدنی وقت بسیاری را صرف دنبال کردن این پرتوها داخل برج کرده و امروزه به لطف درجه بندی ها و نشانه گذاری های ایشان روی آجرهای داخلی برج، می توان بر اساس مسیر حرکت این نورها از برج رادکان به عنوان یک تقویم نجومی استفاده کرد. ولی می توان همین کار را در هر ساختمانی انجام داد و آن را به یک تقویم نجومی تبدیل کرد. این بیت از مثنوی معنوی، که در مطلع کتاب آمده، گویای همین سخن است:

نور روزن گرد خانه می دود

زانکه خور برجی به برجی می رود

نویسنده معتقد است که وجود دوازده دریچه بر دیوارهای این برج نشان می دهد که این همان برج مذکور در کتاب حافظ ابرو است که می توان آغاز ماه های سال را با این دریچه ها یافت. در حالی که این دریچه ها دور تا دور برج قرار گرفته اند و نور خورشید از بعضی از دریچه های رو به شمال، مثل دریچه های 30 و 330، به هیچ وجه وارد نمی شوند و بعضی دریچه های دیگر مثل دریچه های 300 و 120 (با دستکاری های ایشان) بالاخره تک شعاعی از نور وارد می شود، و از بعضی دریچه های دیگر فقط در ساعات ابتدایی و انتهایی روز نور وارد می شود. خوب اگر منظور سازنده از این برج کاربرد نجومی بوده است، چرا این دریچه ها را به این سبک ساخته است. چرا طوری نساخته که طبق گفتۀ حافظ ابرو از هر دریچه نو شدن هر کدام از ماه های سال نمایان شود؟

شاید تنها ادعایی که از سوی نویسندۀ محترم در این کتاب جای توجه و تأمل دارد، وجود درهای ورودی برج است که در راستای 30 درجه ای از شرق و غرب قرار گرفته اند و بنابراین بدین وسیله می توان حدود آغاز زمستان و آغاز تابستان را در لحظۀ طلوع زمستانی و غروب تابستانی خورشید مشاهده کرد. اما معلوم نیست که آیا استقرار درها در این جهات تعمدی بوده است یا خیر، زیرا اگر عمدی در کار بود توقع می رفت که دو در دیگر در راستای مقابل آنها نیز قرار گیرد تا طلوع تابستانی و غروب زمستانی خورشید نیز مشخص شود. به هر حال عجیب نیست اگر چنین برجی برای آنکه آغاز حدودی تابستان و زمستان را به کشاورزان یادآوری کند به این نحو ساخته شده باشد. اما چنین ساختمانی نه نشانۀ دانش عجیب و غریبِ پیشرفته ای است و نه برای طراحی آن نیاز است که یک منجم طراز اول مثل طوسی در آنجا حاضر شود. هر طلبۀ ساده ای که با نجوم کروی آشنایی داشته، می توانسته است چنین محاسبه ای انجام دهد و محل طلوع و غروب خورشید را بیابد. حتی می توان فرض کرد که این دو نقطه با تجربه کشف شده باشند و حتی به محاسبات نجومی نیز نیازی نبوده است.

نویسنده بنای برج رادکان را تنها با سدس فخری مقایسه نمی کند، بلکه آن را یک ساعت آفتابی می داند که زمان و فصول را نشان می دهد. این ادعا به خودی خود اشتباه نیست، زیرا هر بنایی که در یک زمین مسطح ساخته شده باشد می تواند چنین کارایی داشته باشد. سایۀ برج در زمین اطراف برج می افتد و طول و جهت سایه می تواند مثل یک ساعت آفتابی عمل کند. ولی هیچ علامت یا درجه ای در اطراف برج دیده نمی شود، پس چطور می توان چنین ادعا کرد که قصد از ساختن برج این بوده است. نویسندۀ محترم برای تأیید سخن خود شکل برج را با شکل شاخص یک ساعت آفتابی کوچک که در موزۀ آستان قدس نگهداری می شود مقایسه می کند و می نویسد: «در این ابزار به خوبی دو مقیاس یا نشانه نوک تیز دیده می شود... نمای بزرگ شدۀ حجمی آن با شکل نمای حجمی برج رادکان یکی است. چنانچه این مقیاس را بزرگ کرده و با آجر بسازیم برابر برج رادکان می شود.» [4] آیا چنین شباهتی به معنای آن است که این برج یک رصدخانه است؟

نویسنده برج رادکان را بنایی در حد استون هنج  می داند. این مقایسه از این جهت نامربوط است که علم نجوم در قرن هفتم هجری قمری / سیزدهم میلادی بسیار پیشرفته تر از آن بوده است که ساخته شدن یک برج با درهایی در راستای نقاط طلوع و غروب تابستانی و زمستانی خورشید، کار عجیبی باشد. اگر این برج واقعا به این منظور ساخته شده باشد، نکتۀ جدیدی را دربارۀ تاریخ علم آن روزگار به ما نشان نمی دهد، اما به خودی خود می تواند جالب توجه باشد. ولی بنای استون هنج مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد است و همین که مردمی در 5000 سال قبل صرفاً حتی با سعی و خطا به جهت طلوع و غروب خورشید در نقاط انقلابین توجه کرده باشند، اهمیت بسیاری در تاریخ علم دارد.

 

 


[1] ریاضی، نعمت الله؛ تنها، مرضیه، «بررسی کاربرد نجومی بنای کعبه ی زرتشت»، کنفرانس فیزیک ایران، 1384.

[2] حافظ ابرو. جغرافیای خراسان در تاریخ حافظ ابرو،. م. تصحیح و تعلیق دکتر غلامرضا ورهام، نشر اطلاعات۱۳۷۰. صفحهٔ 59. عجیب است که نویسندۀ برج اردکان به جای متون چاپ شده معمولاً به نسخ خطی ارجاع می دهد.

[3] همان، ص 60. با تشکر از دوست گرامی آقای مهدی گلچین عارفی.

[4] ص 28.